میا، یک معتاد به مواد مخدر، مصمم است که این عادت را ترک کند. برای این منظور، او از برادرش، دیوید، دوست دخترش، ناتالی و دوستانشان اولیویا و اریک میخواهد که او را به کلبه جنگلی دورافتاده خانوادگیشان ببرند تا در ترک اعتیاد به او کمک کنند. اریک یک کتاب مرموز مردگان را در کلبه پیدا میکند و با صدای بلند از روی آن میخواند و یک دیو باستانی را بیدار میکند. وقتی آن موجود بدخواه میا را تسخیر میکند، همه چیز به هم میریزد.